یهودیت در افغانستان
برگردان و تبصره از دکتر خلیل وداد
یهودیت در افغانستان
یادداشت مترجم
افغانستان کنونی که در گذشته ها بنامهای آریانا و خراسان یادشده زادگاه زردشت و دین زردشتی بمثابهء نخستین آیین یکتا پرستی بوده و محل شگوفایی تمدنها و فرهنگها منجمله بودیزم و هنر یونانو- باختری و یا گریکو- بودیک میباشد.
کشور ما که جزیی از آسیای میانهء بزرگ میباشد، تاریخ پرافتخار شکیبایی، همزیستی وهمسویی فرهنگها و ادیان گونه گون را داراست.
این سرزمین محل تلاقی مذاهب، طوایف و لشکرهای گونه گون بوده و برای بسیاری ها جای امن و زیست مطمئن نیز بشمار میرفته است. چه بسا که اکثرا جنگجویان و لشکرهای متجاوز پس از سرکوبیهای خشن مردم محل خود بجزئی از اجتماع محلی مبدل شده، فرهنگ و زبان بومی را آموخته و در رشد و شگوفایی آن کوشیده اند. چنین بود با لشکر یونانیان برهبری اسکندر، عربها، مغلها و ترکان که پس از جنگ و خونریزیهای متداوم در رشد و اعتلای فرهنگی این مرزوبوم تلاش زیادی نمودند.
و این تنها در گذشته های دور نه بلکه در قرون هژده و نزدهم نیز بوقوع پیوست. چنانچه نادرشاه افشار در راه تسخیر هند با لشکر خیلی بزرگ که مدتی در قندهار و کابلستان ماندگار شد و بخش اعظم آنان را ترکانِ فارس (شامل قزلباشها، بیاتها و افشارها)، ترکان چغاتیی (ازبیکها) فارسها، پشتونها، هزارهها (بربریها) وحتی کُردها تشکیل میدادند، که این کردان پسانها در دروازهء لاهوری و ریکا خانه مسکن گزین شدند. [1]
شوربختانه که در تاریخنگاری افغانستان نقش و جایگاه اقلیتهای مذهبی چون اسماعیلیها، هندوها، سیکها و یهودیان (یا موساییها) مکتوم گذاشته شده و حتی به یک نوع تابو تبدیل شده است.
یهودیان در افغانستان گذشتهء دونیم هزار ساله دارند. آنان به این منطقه پس از ترک ناگزیر «بابل» و راهپیمایی دراز و دشوار و همزمان با گسترش دولت فارس باستان در هزارهء یکم پیش از میلاد آمده و ماندگار شدند[2]. بخشی از یهودیان در اینجا سالهای طولانی در نواحی هرات، فراه، قندهار، غور، غزنی، کابل، بلخ و قطغن زندگی نمودند. در زمان سامانیان، غزنویان، غوریان و خوارزمشاهان جماعت یهودی از آزادی مذهبی برخوردار بوده و در امور بازرگانی و اجتماعی نقش برجسته یی داشت. چنانچه در زمان غزنویان بزرگترین کتابخانهء آن عصر در شهر غزنه وجود داشت که در زمرهء کتب موجود آن از تورات بی نظیر یاسر میتوان نام برد. بقول رادیوی بی بی سی فارسی به نقل از مدیر علمی کتابخانه ملی اسرائیل، یهودان آسیای میانه مانند دیگر یهودیان در مناطق مسلمان نشین زندگی خوبی داشتند و برخورد با آنها نسبت به مناطق مسیحی نشین جهان به مراتب بهتر بوده است.[3] تنها در شهر غرنی در این زمان حدود 80.000 یهود میزیستند.[4]
تسلط غوریان که غزنی و شهرهای دیگر را نابود نمودند، ضربهء بزرگی به تمدن و همزیستی مسالمت آمیز باشندگان خراسان آنروزی (افغانستان امروزی) وارد کرد، چنانچه علاألدین غوری ملقب به جهانسوز غزنه را پس از تسخیر آتش زده یک هفته تمام گذاشت بسوزد
استیلای مغول به آسیای میانه، خراسان، فارس و قفقاز نابود کننده بوده و ضربهء سهمگینی را به اکثر اقوام و طوایف گوناگون شامل فارسها، تاجیکان، تورانیان و ترکزبانان، عربها و منجمله یهودان ساکن در شهرهای بزرگ وارد کرد. فقط بخشی از قبایل و عشایر کوچ نشین، مالدار، سیار و یا ساکن در درههای صعب العبور از این حملات تباه کن بدور ماندند
از نگاه انتروپولوژی (انسان شناسی) و اتنوگرافی (نژادشناسی) بعضی اهالی خراسان، فارس، آسیای میانه و فققاز برعلاوهء خون آریایی، دارای رگ یونانی، عربی، مغولی، ترکی و حتی یهودی وغیره اند که این مسئله به تحقیق و پژوهش بیشتر و گسترده تر نیاز دارد
بهر ترتیب پس از سرکوبیها و جنگهای طولانی و ویرانگر در قرن 15- 16 میلادی بویژه در دورهء امارت شاهرخ، گوهرشاد بیگم و سلطان حسین بایقرا درهرات، حاکمیت الغ بیگ در سمرقند و سپس بابر و اخلاف او در هند که شگوفایی فرهنگی و اجتماعی را باخود داشت، اقوام و طوایف گوناگون اعم از مسلمان، هندو، بودایی، یهودی وغیره با دوستی و صمیمیت باهم زیسته و در کار و فعالیت اجتماعی، بازرگانی و اقنصادی همکار و همگام بودند. بعبارت دیگر عوام الناس با هم مشکل نداشته (و هنوز هم ندارند) و آنچه که بوده ناشی از سیاست کج و غلط امرا، شاهان، خانها و روحانیون بوده است
پس از گذشت زمان دراز یهودیت در افغانستان در قرن 18 وارد دور جدیدی شد و آن اینکه به علت سرکوبی مذهبی صفویان که بزور سرنیزه مردم غیر شیعی را شیعه میساختند، هزاران یهودی به هرات (که یهودیت در انجا پیشینهء دراز داشت)، پناهنده شده و به زندگی آرام در پهلوی مسلمانان آغاز کردند.
همچنان با پیشروی روسیه تزار از شمال نیز یکعده یهودان از آسیای میانه به شمال افغانستان آمدند که این موج مهاجرت پس از انقلاب اکتوبر و تسلط کمونیستها بر آسیای میانه گسترده تر و بیشتر شد. این یهودیان (که بیشتر به بخارایی شهره بودند) بیشتر در
بلخ و کابل ساکن شدند.
این موساییها بیشتر در امور صرافی، عکاسی، تجارت نخ، پشم، فرش و پیشه هایی چون رنگریزی و غیره فعال بودند. در این دوران (آغاز قرن بیستم) دهها هزار یهودی در تقریباً شصت اجتماع خرد و بزرگ در افغانستان زندگی داشتند.
پس از جنگ جهانی اول و در آستانهء جنگ جهانی دوم افغانهای یهود به اسراییل رسیدند. از آغاز سالهای 60 دولتهای افغانستان مشکلی در مهاجرت یهودان ننموده، آنها را گذاشتند به اسراییل و کشورهای دیگر سفر و کوچ کنند.
در سال 2012 م. در اسراییل اسناد تاریخی ویا باصطلاح جنیزهء پیرامون گذشتهء یهودیان افغانستان معرفی شدند، که از یک مغاره در شمال افغانستان کشف شده بود.
این اسناد یکی از با ارزشترین گواهینامه های موجودیت جامعه یهودی در هزار سال پیش از امروز در شمال افغانستان است. این جنیزه شامل تفسیرها، توراتها، نامه ها و اسناد بازرگانی و مالی میباشد. نبشته ها گویا از یک غار در ولایت شمالی سمنگان بدست آمده اند. اسناد بدست آمده تصویر بینظیری از زندگی یهودیان در راستای راه ابریشم که چین و آسیای میانه را به اروپا وصل میکرد، بدست میدهند.[5]
با این پیشگفتار کوتاه توجه خوانندگان را به ترجمهء این سند که بزبان هالندی نوشته شده، معطوف میدارم:
از تاریخ یهودیت در افغانستان پرده برداری میشود
نوشتهء مارتین یانسن- 24 فبروری 2012 در نشریهء ار. ِدِ
با سپاس از ی. فان درِ توین
بیست و هفتم فبروری 2012 ارسالی سیلوا فیدیلیر[6]
سده ها پیش از امروز در افغانستان جماعتِ یهودیِ دارای زندگی مرفه و شگوفایی وجود داشته. یک کشف تازه نسخه های 150 صفحه یی از قرن یازدهم شاید در رفع
این غبار کمک کند.
در ارتفاعات شمال افغانستان ولایت باستانی، کوهستانی- بیابانی سمنگان موقعیت
دارد. روزی از روزها یک چوپان محلی که مشغول چراندن رمه اش بود، ناگهان دریافت که یک گوسفندش گم شده است. با دیدن پیرامونش او متوجه یک غار در یک تپه در دورنما شد. او با این احتمال که گوسفند گم شده اش به درون آنجا ست، بداخل غار رفت، مگر آنرا در آنجا نیافت. درست در لحظه یی که میخواست انجا را ترک کند، چشمش در گوشهء تاریک غار به چیزی بی نظیر افتاد. اینها برگهایی کهنهء دستنویسها بودند که از قدمت زیاد زرد شده، بعضاً خوانا و برخی هم از نگاه زمانی کهنه و فرسوده شده بودند
این اتفاق که به افسانهء قرین به حقیقت میماند، عبارت از کشف حدود 150 صفحه اسناد مربوط به جماعت یهود در سدهء یازدهم است که در این نواحی میزیستند. این اسناد تاریخی نشان میدهند که دقیقاً مربوط سده یازدهم میلادی اند. اسناد نامبرده بزبانهای عبری، عربی، عبری- عربی و عبری- فارسی میباشند
دانشمندان در مورد اصالت این اسناد تردیدی نداشته و اشتیاق فوق العاده به تحقیق این اسناد دارند. انتظار میرود که کشف این اسناد پرتو نوینی به برگهای تاریک فرهنگ یهودیان و وجود آنها در قرون گذشته در این گوشهء دنیا بیاندازد
مگر دولتمردان افغان در این مورد بیعلاقه اند. این جنیزه در انتیک فروشیهای لندن پیدا شد که ظن قاچاق اسناد از افغانستان را تأیید مینماید. یحیی نورانی که مشاور بایگانی (آرشیف- آرشیو) ملی است، پیشنهاد مینماید: « اسناد و مجسمه های باستانی به ما برگردانده نمیشوند، مگر به جاهای دیگر فروخته میشوند. وزارت اطلاعات و فرهنگ طور متوسط 1500 دالر برای اجناس تاریخی میپردازد، که در بازارهای سیاه پاکستان و یا اروپا ارزش بیشتری دارند.». بقول کارشناسان اسناد یهودی پیداشده ملیونها ارزش دارند
راه ابریشم
اینکه یهودیان در گذشته ها در افغانستان زندگی داشته اند، پدیدهء شناخته شده بود، مگر فرهنگ و رسوم آنها در زیر غبارهای تاریخ ناپدید شده اند. دانشمندان اکنون امید دارند، که بر شالودهء سند 150 صفحه یی این فرهنگ را بیشتر شناسایی کنند. تحقیق اسناد بدست آمده هنوز در مرحلهء آغازین قرار دارد. این کلکسیون شامل کاپیهای کهنهء انجیل اِستر و جرمیا و مقالات نا شناخته از دانشمند سده های میانه ملا (خاخام) سعادیا گائون است. برعلاوه اسنادی که دارای مسائل خصوصی که در آن سوگ عزیزان از دسترفته و یا مسایل بازرگانی درج اند، نیز شامل این مجموعه میباشند. ظاهراً اسناد اخیرالذکر متعلق به یهودیان بازرگان بوده که در سدهء یازدهم در جادهء ابریشم در تردد بودند
پروفیسور هگای بن شمای از دانشگاه یهودی بیت المقدس (یورشلیم) که متخصص زبان فارسی قدیم است، اکنون مشغول مطالعهء آثار بدست آمده میباشد. براساس نتایج اولیهء پژوهش وی معتقد است که این جماعت یهودی شامل کارائیتها- یکی از جریانهای داخلی یهودییزم بوده که فقط اصلیت خدایی «انجیل» عبری را برسمیت شناخته و کمتر به تالمود و متنهای پسانتر یهودی توجه مینمودند. کارائیسم یک جریان قوی در عراق کنونی در زمان خلافت عباسیها (750-1258.م) بود که به سمت خاور تا نیم قارهء هند گسترش یافته بود
رهاندیتها
پروفیسور روبرت آیسنمان یک کارشناس آمریکایی در امور مناطق پیرامون «دریای مرده» («بحرالمیت»، بحر مرده و یا هم بحر نمک واقع ساحل اسراییل، مترجم) بنوبهء خود امیدوارست که آموزش 150 برگ بدست آمده پرتو نوینی به تاریخ رهاندیتها خواهد انداخت. بسیاری از دانشمندان معتقد اند که «رهاندیت» از ناحیه یی در عراق مشتق شده است. در میان سالهای 500-1000 ترسایی تاجران یهودی امور بازرگانی میان اروپا و کشورهای اسلامی را در دست داشتند. منابع ناچیز این زمان از آنها بنام «رهاندیت» یاد میکنند. مگر دانشمندان به این طرح موافق نبوده، میگویند که اطلاق همگانی این نام به یهودیان بازرگان و یا به یکی از عشایر و یا طوایف قابل قابل تحقیق است
داشته های کنونی در بارهء «رهاندیتها» دلچسپ است. آنان به امور بازرگانی مشغول بودند که از جنوب اروپا تا چین را در بر میگرفت. در مسیر این راه که افغانستان کنونی را نیز در بر میگرفت، جماعتهای یهودی نشین تشکل یافته بودند. مگر هرج و مرج و خلأ ناشی از حملات تخریبی مغلها در قرن یازدهم به همه چیز نقطهء پایان گذاشت. پس از آن چیزی مشهود در مورد رهاندیتها شنیده نشد. دانشمندانی چون آیسنمان فکر میکنند، آنچه که بدست آمده متعلق به اخلاف و بازماندگان این رهاندیتها میشود
آخرین یهود
شاید در هیچ جای دنیا جماعت یهود چنین سرنوشت دراماتیک را مانند افغانستان نداشته باشد. در اسراییل اکنون حدود 10 هزار یهودی افغانستانی الاصل زندگی میکنند. زمانیکه در سال 2001 افغانستان پس از مداخلهء ایالات متحده امریکا محور توجه رسانه های جهانی شد، خبرهایی پیرامون آخرین دو یهودی باقیمانده در این کشور نیز پخش گردید. این دونفر عبارت از زبولان سمِنتوف و اسحاق لیوی بودند که در خصومت شدید باهم بسر میبردند. هردو در دو سوی کنیسهء متروک پایتخت کابل زندگی داشته و هریک ادعا میکرد که حفاظت این کنیسه را وجیبهء خود میداند. همزمان آنها یکدیگر را بدزدی تورات که در واقعیت توسط طالبان غصب شده بود، متهم میکردند. در واقعیت زندگی پر از دشمنی این دوتن ادامهء گذشتهء تراژیک یهودیان افغانستان میباشد. حتی در سال 2002 از این سوژه یک نمایشنامه نیز تهیه شد. چنانچه جوش گروین فِلد با الهام ار این موضوع درامه یی نوشته و نام آنرا «دو یهودی بازمانده در کابل» گذاشت
اسحاق لیوی درر سال 2005 درگذشت. پس از آن زبولان سمنتوف لقب یگانه یهودی باقیمانده در افغانستان را دارا ست
شاید نتایج پژوهش جاری جنیزهء 150 صفحه یی روشنایی بیشتری بر امر ذوال جماعت یهودی در افغانستان بیافگند
خلیل وداد فبروری 2013 لاههء هالند
صفحه یی از جنیزهء افغان - برگرفته از بی بی سی فارسی
جاده پلخمری- سمنگان، مسیر راه ابریشم تاریخی، عکس از خلیل وداد
جاده پلخمری- سمنگان، مسیر راه ابریشم تاریخی، عکس از خلیل وداد
جاده پلخمری- سمنگان، مسیر تاریخی راه ابریشم ، عکس از خلیل وداد
بازار ایبک- سمنگان، مسیر تاریخی راه ابریشم، عکاسی خلیل وداد
تنگی تاشقرغان، مسیر تاریخی راه ابریشم
تنگی تاشقرغان، مسیر تاریخی راه ابریشم
بلخ بامی یا بخدی باستان، مسیر راه ابریشم تاریخی
مقالات مرتبط
درین ویدیوی مهیج و تکان دهنده، مردک ریشویی که با احتمال قوی ملا امام مسجد باشد با حضور در منبر مسجدی... ادامه
بغات عربده کش و "شریعت" سرِگردنه» عنوان تحلیل و حلاجی یک فیصله طاغوتی دیوان نامنهاد مدنی محکمه حوزه... ادامه
در جوامع شرقی که بیشتر تحت احساسات مذهبی، عاطفی و انسان دوستانه اند، نحوه انتخاب مهره ها از جانب ساز... ادامه
شیخ محی الدین ابن عربی در کتاب فصوص در باب شهود کامل این چنین " زن" و " مرد" را تعبیر و تعریف میکن... ادامه
سلمان رشدی، بر اساس حکم ارتداد خمینی، بعد از گذشت ۳۴ سال از صدور آن فتوی، مورد حمله با ضربات چاقو قر... ادامه
فخر بی اساس اعراب هنوزدر بین مسلمانان رواج دارد. آنها فخر میکنند که پیامبر عرب است؛ اما کتمان میکن... ادامه
طالبان با عنوان امارت اسلامی، نظامی قومگرا در افغانستان بنیان گذاشتند. اگرچه پشتونها از لحاظ جمعیتی... ادامه
طالبان متحجر و تاریک اندیش در تازه ترين برخورد وحشی صفتانه خويش به زنان مظلوم کشور هشدار دادند، که ح... ادامه
در فرهنگ دهخدا، واژه ی بیدادگری به معنای: بیدادی، ظلم و تعدی و ستم و زبردستی و بی قانونی آ... ادامه
در افغانستان مجاهدين به شمول طالبان، حکومتهای مافیایی ساختهاند و مردم را با دیکتاتوری اداره میکنن... ادامه
مردی که خاتم پیامبران بود به عربی سخن میگفت اگر چه چندین نسل او در میان عرب زیسته بودند اما خداوند... ادامه
مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً... ادامه