مادر مرا ببخش
مادر مرا ببخش
--------------
اى مادر عزيز من اى ماه
و اخترم
اى مايه ى اميد من و
چاره گسترم
زان دم كه زاده يى تو
مرا اندرين دهر
رنج و غم و عذاب تو هر
دم به بسترم
گفتم بهشت زير دو پاى تو
بنهفته است؛ ليك
دوزخ نموده ام به تو
دنيا، چی مجمرم!
درس وفا و عشق و محبت تو
داده يى
از من گرفته يى چی؟، مگر
خاك بر سرم
مادر مرا ببخش بهمه عظمتت،
كه من
در بحر بى كران گناهم، شناورم
زبير واعظى
بر سنگ قبر من بنويسيد...
——————————-
بر سنگ قبر من بنويسيد كه خسته بود
قلبش ميان سينه ی تنگش شكسته بود
بر سنگ قبر من بنويسيد كه او هميش
از قيد مال و جيفه ى دنياش رسته بود
بر سنگ قبر من بنويسيد كه تيره بخت
دستش ز كبر و كينه و تزوير شسته بود
بر سنگ قبر من بنويسيد كه اشك و غم
قول وفا و عهد به سرگشته بسته بود
بر سنگ قبر من بنويسيد كه سرنوشت
درب فغان و آه به رويش گسسته بود
بر سنگ قبر من بنويسيد به عمر خويش
نا ديده روز خوب و خوشى يا خجسته بود
بر سنگ قبر من بنويسيد كه " واعظى "
خيلى گلايه مند و پريشان و خسته بود
زبير واعظى
گر كار فلك به عدل
سنجيده بدى
احوال فلك جمله پسنديده
بدى
ور عدل بدى به كار ها در
گردون
كى خاطر اهل فضل رنجيده
بدى
خيام
اين كجا و آن كجا
----------------
عده اى يك قرص نان و عده
اى كباب ها
هر دو تا خوردند؛ اما
اين كجا و آن كجا!
عده اى در جاده و آن
ديگرى در قصرها
زندگى دارند، اما اين
كجا و آن كجا!
عده اى بر خر سوار و عده
يى بر پورشيا
هر دو مى رانند؛ اما اين
كجا و آن كجا !
عده اى بر روى خاك و عده
اى بر تختها
هر دو خوابيدند؛ اما اين
كجا و آن كجا !
آن يكى در خاك و خون واندگر،
در "دوها"
هر دو مسكون اند؛ اما
اين كجا و آن كجا!
اين يكى در موج سيل و آن
دگر انتاليا
هر دو در آب اند؛ اما
اين كجا و آن كجا!
عده اى غرق و تباه و عده
اى در بيچ ها
هر دو مغروق اند؛ اما
اين كجا و آن كجا!
اين يكى خون دلش را،
آنديگر پيمانه ها
هر دو نوشيدند؛ اما اين
كجا و آن كجا!
اين يكى با يك حجاب و آن
دگر با تاپ ها
هر دو مى سازند؛ اما اين
كجا و آن كجا!