سوگند دهمت
سوگند دهمت
هرچه از وحدت فرا رفتیم رسوا تر شدیم
خاک پای دشمنان و نوکرِ نوکر شدیم
تاجک و پشتون و ازبک بر سر هم کوفتیم
گوییا با زورگویی قوم والاتر شدیم
ما به تاریخ بلند قرن ها چسپیده ایم
چون حبابی در هوا بی ریشه و بی سر شدیم
پنجه های دست هر یک جای خود را حایز است
هر کدام از هم جدا گشته بی لشکر شدیم
بم گذاری ها در مکتب خراب ما نمود
دین را آتش زده بی مکتب و منبر شدیم
بت تراشیدست هر قوم بهر تعظیم خودش
بت پرستی پیشۀ ما شد بی جوهر شدیم
نام نیک میهنم لیلام پول و جاه گشت
کی وطن آباد شد، بلکه همه چاکر شدیم
بهر نسل بعد سوگندات دهم ای هموطن
بهر وحدت کوشی، ورنه خاک ها بر سر شدیم
شیما «غفوری»
ماربورگ ۱۲اکتوبر ۲۰۱۸